گفت دلم پاک است!!!!
مگه میشه پاکی هزاران چشم را بدزدی...
و دلت پاک باشد؟!!!...
- ۰ نظر
- ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۵
- ۱۱۱ نمایش
گفت دلم پاک است!!!!
مگه میشه پاکی هزاران چشم را بدزدی...
و دلت پاک باشد؟!!!...
آزادی را دوست دارم،تونیزمن
آسایش رادوست دارم،تونیزمن
رضاءرادوست دارم،تونیزمن
حجاب رادوست دارم،تواما نه من
به چادربرسرم افتخارمی کنم،اماتوگویاسنگینی نواری برسرت آزاردهنده است.
فرق من وتواین جاست!
زیبایی رابرای خودوخانواده ام می خواهم،اما توبرای غیر
من آزادی روحم رامی خواهم،وتوآزادی نفست را
من آسایش دودنیارامی خواهم وتوآسایش دنیای دنی را
(هرچندکه ازهمان هم محرومی)
من رضای الله رامی خواهم وتورضای الاه را
من یادت بیاورم،
حجاب رامن نخواسته ام...
معبود ومعشوقه ام خواسته است.
عاشق هم که جزرضای معشوق چیزی نمی خواهد.....
دو سه ایستگاه به آخرین ایستگاه مترو مونده
بود و قطار کم کم خلوت شده بود. سرم رو یه لحظه از روی جزوه بلند کردم که
ببینم کدوم ایستگاهیم که یهو...باورم نمیشد یه دختر هم سن و سال من
حاضر شده باشه با این پوشش بیرون بیاد، جدای از نوع آرایش و حجاب موها، یه
ساپورت نازک و بدن نما رو همراه یه پالتوی کوتاه توی روز برفی پوشیده بود!
اول
نارضایتی خودم رو با چهره ام نشون دادم که البته خود اون دخترخانوم متوجه
نشد اما اطرافیان با تکان دادن سر، عکس العمل نشون دادن.چند ثانیه قبل از
رسیدن به ایستگاه مقصد، پیشش رفتم و با اشاره ی دست بهش گفتم هندزفری رو
چند لحظه از گوشش دربیاره. بعد با صدای آروم طوری که فقط خودش بشنوه گفتم:
پوشش شما اصلا مناسب نیست! بلند گفت: چی گفتی؟... این بار محکم تر گفتم:
پوشش شما اصلا مناسب نیست!!!!!!!!
باید از قطار پیاده میشدم،صدای اون دختر خانوم رو پشت سرم می شنیدم که می گفت: به تو چه ارتباطی داره؟ مگه من از تو نظر خواستم؟...سکوت خانوم های مقیدی که شاهد ماجرا بودند، از همه چیز ناراحت کننده تر بود.
خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس شهیدان را ببین
در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن
خواهر من این لباس تنگ چیست پوشش چسبان رنگارنگ چیست
پوشش زهرا و زینب بهترین بر تو ای محبوبه خواهر آفرین
پیش نامحرم تو طنازی مکن با اصول شرع لجبازی مکن
یادت آید از پیام کربلا گاه گاهی شرمت آید از خدا
در جوارش خویش را مهمان نما با خدا باش و بده دل را صفا
یاد کن از آتش روز معاد طره گیسو را مده بر دست باد
زلف را از روسری بیرون مریز با حجاب خویش از پستی گریز
در امور خویش سرگردان مشو نو عروس چشم نا محرم مشو
خواهر من قلب مهدی خسته است از گناه ماست کو رو بسته است
خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاش تر گویم عروسک نیستی
وقتی سکوت خدا را در برابر عبادتت دیدی،
نگو خدا بامن قهر است.
او به تمام کائنات فرمان داده،
تا حرف دل تو را بشنود.
پس حرف دلت را بگو....
در یکی از سفرهای حج، مامور ﻭﻫﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻘﯿﻊ ﺑﻪ
حجت الاسلام قرائتی ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺣﺴﻦ، حسین، … ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ در حالی
که ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ شده اند؟! آنگاه خودکاری را ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ زمین، ﻭ صدا زد:
ﺍﯼ ﺣﺴﻦ! ﺍﯼ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ! ای ﺑﺎﻗﺮ! آن قلم را به من بدهید! و بعد گفت:
دیدی که پاسخ ندادند؛ ﭘﺲ ﺍینها ﻣﺮﺩه اند و ﻫﯿﭻ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭند! حجت الاسلام
والمسلمین قرائتی خودکار را گرفت و دوباره انداخت ﺯﻣﯿﻦ و گفت: ﯾﺎ الله! ﻗﻠﻢ
ﺭا ﺑﻪ من ﺑﺪﻩ. و بعد رو به وهابی کرد و گفت: ﺩﯾﺪﯼ که ﺧﺪﺍ ﻫﻢ قلم را به من
نداد. پس با منطق تو ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻣﺮﺩﻩ است؛ مگر ﻫﺮ که ﺯﻧﺪﻩ است ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﺗﻮ
ﺑﺎشد؟